امروز فیلم ثبت با سند برابر است را دیدم. فیلم جالبی بود ولی خیلی ضدحالی داشت و نمیشد این فیلم رو به عنوان یک فیلم کمدی صد در صد شناخت. 

چند تا دوست یه باغ میخرند و شرط میزارند هر کس آخرین نفری بود که مجرد میماند سند شش دانگ باغ به نام او باشد. 

واقعیتهای زیادی در این فیلم دیده میشد. این که دوستها زیرآب همدیگه رو میزنند و سر همدیگه رو کلاه میزارند تا اون یکی عروسی کنه به نظرم در دنیای واقعی هم وجود داره. 

شاهین که هشت سال خارج از کشور بود به ایران برمیگرده و کم کم بعد از مدتی عاشق مهشید میشه. و کار تا جایی پیش میره که مهشید رو راضی میکنه که بیاد خواستگاریش و باهم عقد کنند. 

این بزرگترین اشتباه شاهین بود که عاشق مهشید شده بود. چون مهشید هم آخرش هم سر او و هم سر همه رفیقهاش کلاه گذاشت و باغ رو بالا کشید. 

من اینجاش رو با نویسنده این فیلم موافقم. یک مرد هیچ وقت نمیتونه یک زن رو کامل بشناسه و اون همیشه از زیبایی و جذابیت نه اش استفاده میکنه و مرد رو جادوی خودش میکنه و قبل از اینکه مرد بفهمه ضربه خودش رو میزنه! دقیقا مثل همین فیلم اون مهشید زیبا میتونه خیلی بی رحم و بی احساس باشه. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Andrea دستگاه بادکش طبي بدن رفع خستگي و حجامت دل میگه نابترین آهنگ ها خانه طراحان George گردشگری ماه و دل